زندگینامه آزاده و جانباز رمضان عجم زاده
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
رمضان عجمزاده فرزند بهروز، در فروردین ماه سال 1347در خانوادهای مذهبی، متدین و کشاورز در آباده طشک بدنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدائی را در دبستان هجرتشروع نموده و با موفقیت گذراند. پس از پایان دوران ابتدائی بعلت مشغله کاری و مشکلات زندگی ترک تحصیل کرده و همراه پدر به کشاورزی پرداخت. خانواده ایشان بسیار پایبند به نظام مقدس جمهوری اسلامی و ولایت فقیه میباشند. بطوریکه دو نفر از برادرانش مدتی در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور داشته و...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
رمضان عجمزاده فرزند بهروز، در فروردین ماه سال 1347در خانوادهای مذهبی، متدین و کشاورز در آباده طشک بدنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدائی را در دبستان هجرتشروع نموده و با موفقیت گذراند. پس از پایان دوران ابتدائی بعلت مشغله کاری و مشکلات زندگی ترک تحصیل کرده و همراه پدر به کشاورزی پرداخت. خانواده ایشان بسیار پایبند به نظام مقدس جمهوری اسلامی و ولایت فقیه میباشند. بطوریکه دو نفر از برادرانش مدتی در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور داشته و...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید رمضان خورشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد رمضان خورشيدي »
فروردین سال 1347 یادآور درخشش خورشید وجود کودکی زیبا در روستای مشکان از توابع نیریز، میان خانوادهای متدین و دامدار میباشد. این کودک را پدر «رمضان» نامید و با همت مادر، اورا به آداب مسلمانی تربیت کردند. آنگاه که توان فراگرفتن علوم روز را بدست آورد دوره ابتدائی را در دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان آغاز کرد و با موفقیت به پایان برد. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه ابوریحان شروع کرد. احترام به معلمها و همکلاسیهای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد رمضان خورشيدي »
فروردین سال 1347 یادآور درخشش خورشید وجود کودکی زیبا در روستای مشکان از توابع نیریز، میان خانوادهای متدین و دامدار میباشد. این کودک را پدر «رمضان» نامید و با همت مادر، اورا به آداب مسلمانی تربیت کردند. آنگاه که توان فراگرفتن علوم روز را بدست آورد دوره ابتدائی را در دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان آغاز کرد و با موفقیت به پایان برد. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه ابوریحان شروع کرد. احترام به معلمها و همکلاسیهای...
-حالات عرفانی رزمندگان
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
حاج آقا بنایی در مورد عشق و شور و عرفان رزمندگان چنین میگوید: من همیشه یک مطلبی راجع به خیلی از دوستان رزمنده شهادت دادهام و الآن هم با جرأت بر آن شهادت پایبند هستم و آن تطبیق روحیه این عزیزان با دعایی است از حضرت سجاد (ع) که نقل شده است. امام (ع) در شب 27 ماه مبارک رمضان مطابق با آنچه که مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیحالجنان ذکر کرده است، از اول تا آخر شب این...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
حاج آقا بنایی در مورد عشق و شور و عرفان رزمندگان چنین میگوید: من همیشه یک مطلبی راجع به خیلی از دوستان رزمنده شهادت دادهام و الآن هم با جرأت بر آن شهادت پایبند هستم و آن تطبیق روحیه این عزیزان با دعایی است از حضرت سجاد (ع) که نقل شده است. امام (ع) در شب 27 ماه مبارک رمضان مطابق با آنچه که مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیحالجنان ذکر کرده است، از اول تا آخر شب این...
شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید محمد جواد توکلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد محمد جواد توکلي »
بسمالله الرحمن الرحیم الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عینٍ ابداً بار الها! این رهبر و امام عزیز ما را در پناه خودت حفظ کن. او این مردمی را که در جهل و فساد بودند، بهسوی نور و صراط مستقیم هدایت کرد. این رهبر بود که راه حسین (ع) را به ما نشان داد. قدر این رهبر و امام امت را بدانید و بیدار شوید. البته من کوچکتر از آنم که بخواهم سفارش به شما کنم. مرا ببخشید و حلالم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد محمد جواد توکلي »
بسمالله الرحمن الرحیم الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عینٍ ابداً بار الها! این رهبر و امام عزیز ما را در پناه خودت حفظ کن. او این مردمی را که در جهل و فساد بودند، بهسوی نور و صراط مستقیم هدایت کرد. این رهبر بود که راه حسین (ع) را به ما نشان داد. قدر این رهبر و امام امت را بدانید و بیدار شوید. البته من کوچکتر از آنم که بخواهم سفارش به شما کنم. مرا ببخشید و حلالم...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید بهزاد نگهداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
قصه عشقبازی بهزاد با معشوق در میدان مبارزه، حکایتی دارد شنیدنی، باید که از روزنه چشم عشق شناس و گوش آشنا با نجوای عشق دید و شنید. باید که چون بهزاد بود، هم او که در تاریخ ۱۳۴۶/۴/۱ میان خانوادهای مذهبی و متدین، در روستای کوشکک به دنیا آمد و دوران طفولیت را در کانون گرمی گذراند که با اسلام و احکام اسلامی آشنایی داشت. خانهای که همسایه مسجد بود و همجواری با خانه خدا بهزاد را مسجدی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
قصه عشقبازی بهزاد با معشوق در میدان مبارزه، حکایتی دارد شنیدنی، باید که از روزنه چشم عشق شناس و گوش آشنا با نجوای عشق دید و شنید. باید که چون بهزاد بود، هم او که در تاریخ ۱۳۴۶/۴/۱ میان خانوادهای مذهبی و متدین، در روستای کوشکک به دنیا آمد و دوران طفولیت را در کانون گرمی گذراند که با اسلام و احکام اسلامی آشنایی داشت. خانهای که همسایه مسجد بود و همجواری با خانه خدا بهزاد را مسجدی...
رابطه طبقه اقتصادی و ایثار
دانشنامه دفاع مقدس » تحليل آماري »
در این قسمت ایثارگران مطالعه شده بر اساس میزان در آمد و تمکّن مالی در زمان وقوع حادثه شهادت، جانبازی و اسارت به سه طبقه بالا (مرفه)، متوسط و پایین تقسیم شدهاند. هدف آن است که ببینیم که کدام طبقه یا طبقات اقتصادی در شهرستان نیریز سهم بیشتری در اداره جنگ هشت ساله داشتهاند. توصیح اینکه گنجاندن افراد در طبقات بالا ، متوسط و پایین یک داوری ارزشی نیست، بلکه صرفا” شاخص ما در این سنجش از نظر...
دانشنامه دفاع مقدس » تحليل آماري »
در این قسمت ایثارگران مطالعه شده بر اساس میزان در آمد و تمکّن مالی در زمان وقوع حادثه شهادت، جانبازی و اسارت به سه طبقه بالا (مرفه)، متوسط و پایین تقسیم شدهاند. هدف آن است که ببینیم که کدام طبقه یا طبقات اقتصادی در شهرستان نیریز سهم بیشتری در اداره جنگ هشت ساله داشتهاند. توصیح اینکه گنجاندن افراد در طبقات بالا ، متوسط و پایین یک داوری ارزشی نیست، بلکه صرفا” شاخص ما در این سنجش از نظر...
به یاد شهید خلیل قانع
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
خلیل ای نور چشمان تر ما خلیل قانع آن سرباز اسلام شده یک سال ترک ما نموده شد او قربانی اسلام و قرآن تو رفتی یاد ما دیگر نکردی بدین قانع بدیم بینیم رویت نمودی در ره دین پایداری لباست شد کفن برقامت تو بود یک کودکی از تو نشانه همی گوید که بابایم کجا رفت دل همسر از این غم گشته پرخون خلیل ما امید خاندان بود خوشا شهد شهادت را چشیدن خلیل ما که جانبازی شهیداست...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
خلیل ای نور چشمان تر ما خلیل قانع آن سرباز اسلام شده یک سال ترک ما نموده شد او قربانی اسلام و قرآن تو رفتی یاد ما دیگر نکردی بدین قانع بدیم بینیم رویت نمودی در ره دین پایداری لباست شد کفن برقامت تو بود یک کودکی از تو نشانه همی گوید که بابایم کجا رفت دل همسر از این غم گشته پرخون خلیل ما امید خاندان بود خوشا شهد شهادت را چشیدن خلیل ما که جانبازی شهیداست...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید حسین دمیری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید حسین دمیری »
آفتاب1345/4/1 طلوع کرده و نسیم سحری وزیدن گرفته بود که نغمه زندگی را حاج حسین دمیری در روستای چاهسرخ نیریز، میان خانوادهای متدین آغاز کرد. دستهای مهربان مادر نوازشگر او گردید و کمکم در بین کودکان سری از سرها شد. از کودکی بسیار چالاک و باشهامت بود. در شش سالگی راهی دبستان دهقان شد و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد. سپس به دلیل عدم دسترسی به مدرسه راهنمایی، مجبور به ترک تحصیل شد. همدوش پدر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید حسین دمیری »
آفتاب1345/4/1 طلوع کرده و نسیم سحری وزیدن گرفته بود که نغمه زندگی را حاج حسین دمیری در روستای چاهسرخ نیریز، میان خانوادهای متدین آغاز کرد. دستهای مهربان مادر نوازشگر او گردید و کمکم در بین کودکان سری از سرها شد. از کودکی بسیار چالاک و باشهامت بود. در شش سالگی راهی دبستان دهقان شد و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد. سپس به دلیل عدم دسترسی به مدرسه راهنمایی، مجبور به ترک تحصیل شد. همدوش پدر...
به یاد شهیدان سرخ روی شهرستان نی ریز
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
شهیدان سرخ روی و سرفراز رسیدند بر لقاءالله و اکنون بــرای فـتـح و پـیـروزی اســــلام وضو بگرفته ازخون در نمازند به خلوتگاه در راز و نیازند دعـا گـویند و در سـوز وگــدازند ((( بدنها قطعه قطعه پاره پاره یکی قامت چوسرو ایستاده یکی دستش بــدامـان وصـال است جوار رحمت حق آرمیده یکی از تیر دشمن پافتاده یکی مــحو جما ل ذوالجلال است ((( همه گلگون کفن خونین پرو بال همه لب تشنه درخون گشته غلطان اگر جسم حسین روی زمین بــــود همه...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
شهیدان سرخ روی و سرفراز رسیدند بر لقاءالله و اکنون بــرای فـتـح و پـیـروزی اســــلام وضو بگرفته ازخون در نمازند به خلوتگاه در راز و نیازند دعـا گـویند و در سـوز وگــدازند ((( بدنها قطعه قطعه پاره پاره یکی قامت چوسرو ایستاده یکی دستش بــدامـان وصـال است جوار رحمت حق آرمیده یکی از تیر دشمن پافتاده یکی مــحو جما ل ذوالجلال است ((( همه گلگون کفن خونین پرو بال همه لب تشنه درخون گشته غلطان اگر جسم حسین روی زمین بــــود همه...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید سعید مهدی پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در سومین روز از اردیبهشت سال ۱۳۴۷، همان زمان که دستهای بخشنده آسمان، زمین را با بارش بارانهای بهاری سرسبز و پرطراوت کرده بود، میان خانوادهای مذهبی در روستای ایج از توابع شهرستان استهبان، کودکی چشم به هستی گشود که زندگی را برای پدر و مادر سبزتر کرد. نام او را سعید نهادند و به تربیت او پرداختند. هنوز چند صباحی از نوازش دستهای پرمهر مادر بر سر سعید نمیگذشت که آن دستها با مرگ مادر سرد شدند...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در سومین روز از اردیبهشت سال ۱۳۴۷، همان زمان که دستهای بخشنده آسمان، زمین را با بارش بارانهای بهاری سرسبز و پرطراوت کرده بود، میان خانوادهای مذهبی در روستای ایج از توابع شهرستان استهبان، کودکی چشم به هستی گشود که زندگی را برای پدر و مادر سبزتر کرد. نام او را سعید نهادند و به تربیت او پرداختند. هنوز چند صباحی از نوازش دستهای پرمهر مادر بر سر سعید نمیگذشت که آن دستها با مرگ مادر سرد شدند...